يكى ديگر از نشريات چاپ اتريش، در تحليلى دربارهى حملهى هوايى اسرائيل به مواضع شيعيان نوشت:
«نيروى هوايى اسرائيل با شدت فراوان دوباره در لبنان وارد عمل شد.مسلماً اين حملهى هوايى هدفش شيعههاى تند رويى است كه «جهاد» شان را نه فقط در خاورميانه گسترش مىدهند، بلكه كماندوهاى انتحارى خود را به سراسر جهان مىفرستند. از ديدى كه اسرائيل مسائل را مىبيند، مىبايد كشورهاى ذى نفع از اين كار اسرائيل ممنون هم باشند؛ اما انتخاب زمان اين عمليات قابل تعمق است.در حالى كه در واشنگتن نظرات مثبت در مورد توافق با سوريه رو به افزايش است و در حالى كه در لبنان يك توافقنامه در حال شكل گرفتن است، اسرائيل دست به تحرك و مبارزه طلبى مىزند.
آيا اسرائيل مايل به يك صلح پايدار در خاورميانه مىباشد؟ بدون شك؛اما فقط با شرايطى كه مورد قبول خودش است. اسرائيل آگاه است كه سورىها مىخواهند با آمريكايىها در مورد ارتفاعات جولان مذاكره كنند. جولانى كه دمشق به هر كيفيتى مايل به داشتن آن است؛ ولى اسرائيل هرگز آن را پس نخواهد داد.
پس از اين عمليات، هراس و وحشت عجيبى سران دولتهاى غربى را فرا گرفت. در همين رابطه، يكى از نشريات چاپ اتريش نوشت:
«موجوديت كماندوهاى انتحارى، عدهاى از سياستمداران غربى و پيش از همه، رئيس جمهورى آمريكا و فرانسه را بر آن داشت تا تدابير امنيتى را براى حفظ جان خود افزايش دهند.»
بعضى از منابع و شخصيتهاى سياسى و تحليلگران آمريكايى، در متهم نمودن ايران، پا را فرا تر گذاشته و مدعى شدند دو رانندهاى كه سوار بر كاميون، مقرهاى آمريكايى و فرانسوى را منفجر كردهاند «ايرانى الاصل» بودهاند. «رو برت فيسك» در اين باره مىنويسد:
«ديپلماتهاى آمريكايى مدعى شدند كه هر دو راننده، ايرانى بودهاند و سيدمحمد حسين فضلاللَّه در محلهى بئرالعبد ( منطقهى شيعهنشين جنوب بيروت و نزديك مقر تفنگداران دريايى آمريكا) براى آنها مراسم وداع برگزار كردهاست.
من اين مسئله را با علامه فضلاللَّه در ميان گذاشتم كه وى به شدت آن را نفى كرد. همين طور با دهها تن از رزمندگان شيعه نيز صحبت كردم و اين مسئله را پىگير شدم؛ ولى همهشان ايرانى بودن رانندهها را تكذيب كردند و به كلى منكر چنين قضيهاى شدند. در گفتوگوهاى خودم با رزمندگان شيعه، از بعضى از آنها پرسيدم كه آيا ضرورتى داشته است كه رانندهها با سيد فضلاللَّه وداع كنند و او برايشان دعا كند؟ همهى آنها معتقد بودند كه آنها در راه خدا رفتهاند و نيازى به تأكيد و تاييد از جانب سيد فضلاللَّه نبوده است؛ چرا كه آنها مىدانستند و اعتقاد كامل داشتهاند كه بهشت زير سايهى شمشيرهاست.
... با وجود تلاش شديد و بسيارِ سازمان سيا، و تحقيقات رسمى در اطراف اين انفجارات، و آنچه در اخبار از واشنگتن مىرسيد، و همين طور ادعاها و اعتقادات ريگان كه آن را تروريسم دولتى مىناميد، تا امروز آمريكا از تحقيق و تفكر دربارهى اين عمليات و شناسايى هويت رانندهها و كسانى كه مستقيماً در اين عمليات انتحارى نقش داشتهاند چيزى عايدش نشده است.
با توجه به اطلاعات دوستان شيعهام در ميان رزمندگانى كه بيشتر آنان با حزباللَّه لبنان ارتباط دارند، اين گونه دريافتم كه همهى آنها معتقدند كه رانندههاى كاميونها لبنانى هستند و به هيچ وجه ايرانى نبودهاند و به هر حال آنها مسلمان بودهاند و فرقى بين سنى و شيعه بودن در اين امر نيست و همه،آنها را شهيد مىدانند.
جالبتر از همه اين بود كه يكى از دوستان رزمندهى لبنانىام به من گفت:خوب است اين راهم بدانى كه حتى تصاوير آن دو شهيد در ميان عكسها و پوسترهاى ديگر شهدا، بر ديوارهاى منطقهى مسلمان نشينِ غربِ بيروت نصب شده است؛ ولى هيچ اشارهاى به هويت اصلى آنها و يا نحوهى شهادتشان نشدهاست؛ تنها چيزى كه در پايين عكس آنان نوشته شده اين است: شهادت در منطقهى شيعهنشين بيروت در نبرد عليه دشمنان اسلام كه اين جمله در پاى اكثر تصاوير شهداى مسلمان لبنانى به چشم مىخورد.»
امين جميل، رئيس جمهورى لبنان، در تلگراف تسليتى كه براى رونالد ريگان فرستاد، نوشت:
«به نام خود و ملت لبنان، تأسف عميق خود را از اين حوادث اعلام مىكنم... به خانوادهى شهداى مارينز تسليت ما را برسانيد؛ چرا كه اين حادثه براى آنها مصيبت بسيار سختى است. فرزندان شجاع آنان براى دفاع از آزادى و دموكراسى در خاك كشور ديگر بر زمين افتادند و براى حفاظت از آزادى و دموكراسى در لبنان كشته شدند.»
راديو دولتى ليبى، پس از انفجار مقر آمريكايىها و فرانسوىها، ضمن تاييد اين حملات، اعلام كرد: «اين عمليات عكسالعمل مثبتى بود از سوى نيروهاى مبارز لبنان به سياستهاى تجاوز كارانهى آمريكا در لبنان.»
«عبدالحسين ابومِيزَر» عضو كميتهى احزاب سازمان آزادىبخش فلسطين، هر گونه ارتباط ساف با اين حادثه را رد كرد.
روزنامهى گاردين به نقل از واشنگتن پست، دربارهى نقش ايران در اين حادثه نوشت:
«مسئولين سفارت ايران در بيروت مىتوانستهاند قبل از سوء قصدى كه يكشنبه عليه گروههاى آمريكايى و فرانسوى در بيروت به عمل آمد، در جريان بوده باشند.» اين روزنامه، نظر مسئولين دولت آمريكا را شرح مىدهد كه به گفته آنها بعضى از ايرانىها مىتوانستهاند به خوبى در جريان اين حوادث بوده باشند و اين برطبق فعاليتهاى ايران در بيروت كمى قبل از دو سوء قصدى كه تقريباً 200 كشته و مفقود داشته است، مىباشد.»
روزنامهى «مالين» چاپ فرانسه، روز پنجشنبه 1362/9/10 ه.ش (1دسامبر 1983م) از قول مقامات امنيتى آمريكايى مدعى شد كه سازمان اطلاعات مركزى آمريكا سيا مطمئن شده است كه 20 نفر ايرانى توسط سرويس امنيتى سوريه براى انجام عمليات عليه آمريكا و فرانسه در بيروت تعليم داده شدهاند و همين گروه مسئول حمله كاميون پر از مواد منفجره به ساختمان ستاد مشترك فرماندهان اسرائيل در شهر صور در جنوب لبنان بوده است.
«سازمان امل اسلامى» منشعب از «جنبش امل» يكى از گروههاى شيعهاى بود كه مورد اتهام قرار گرفت و مسئولِ آن «سيد حسين موسوى» (ابوهشام) عامل اصلى و طراح انفجارات معرفى شد. رابين رايت در اينباره مىنويسد:
«يك هفته پس از انفجار مقر مارينز و پايگاه فرانسوىها، آمريكا انگشت اتهام خود را روى سيد حسين موسوى رئيس سازمان امل اسلامى گذاشت و او را عامل اصلى معرفى كرد؛ زيرا از قرار معلوم وى تحت حمايت ايران و با موافقت سوريه فعاليت مىكرد.
ولى ابوهشام، با وجودى كه هر گونه دخالت و ارتباط با انفجارات بيروت را رد مىكرد، اقدام كنندگان به چنين حملاتى را ستود و گفت: من اين كار درست را تاييد مىكنم و آن را حق شرعى و قانونى ملت لبنان مىدانم و در مقابل ارواح مطهر شهدايى كه اين دو عمليات را انجام دادهاند، سر تعظيم فرود مىآورم.
موسوى همچنين تأكيد كرد: ايران به هيچ وجه با حادثهى بيروت كوچكترين ارتباطى ندارد. طوفان انقلاب اسلامى، امواج انقلابى جديد را به وجود آورده است كه آمريكايىها و فرانسوىها را از لبنان بيرون خواهد كرد و اين امواج به زودى اسرائيل را هم از بيروت و لبنان بيرون خواهد كرد.»
ابوهشام، بعدها اين گونه اظهار عقيده كرد: «وقتى آمريكا ملت ما را مىكشد، پس ملت من هم بايد آمريكايىها را بكشد. ما اين را گفتهايم كه اگر دفاع از خود و مقاومت در برابر فشارهاى آمريكا، اسرائيل و فرانسه تروريسم است، پس ما تروريست هستيم. اين راه، خط خون است. راه سرخ شهادت. هنگامى كه براى خدا جهاد مىكنيم و از مظلوم دفاع مىكنيم، اگر مرگ پيش بيايد، براى ما آنقدر آسان است كه مثل يك سيگار كشيدن مىماند».
آمريكايىها در راستاى متهم كردن همهى مخالفين خود، «جنبش امل» به رهبرى «نبيه برّى» را نيز در مظان اتهام قرار دادند، كه او به سرعت عكسالعمل نشان داد و براى رهايى از اين اتهام بزرگ و سنگين، مطلب جالبى عنوان كرد. رابين رايت در اين مورد نوشته است:
«سفارت آمريكا، نبيه برى رئيس جنبش امل را متهم اصلى اين عملياتها اعلام كرد كه در پشت پردهى حملات قرار دارد؛ ولى نبيه برى به شدت اين موضوع را نفى كرد و گفت كه او حتى مراتب تسليت و همدردى خود را در اين باره به يكى از ديپلماتهاى آمريكايى كه نمىخواهد نامش فاش شود، تقديم كردهاست».
جوون كوولى نيز در كتاب «الحصاد» دربارهى عاملين انفجارها نوشته است:
«رانندهى كاميون، وابسته به فدائيون انتحارى حسينى بوده است. سازمان جهاد اسلامى در تماس با يك نشريه در بيروت گفت: ما سربازان خدا هستيم. ما طالبين مرگ هستيم. تا هنگامى كه نيروهاى خارجى از لبنان خارج نشوند، خشونت تنها راه ماست. ما اين توانايى را داريم كه از لبنان، ويتنام ديگرى بسازيم. ما لبنانى هستيم و از اوامر قرآن پيروى مىكنيم».
رابين رايت نيز دربارهى سازمان جهاد اسلامى كه خود را مسئول حملات شهادت طلبانه معرفى كرد، نوشته است:
چند ساعت پس از دو انفجار، مرد ناشناسى به آژانس خبرگزارى فرانسه در بيروت تلفن كرد و به زبان عربى كلاسيك و به نام گروه ناپيدا و اسرارآميزِ جهاد اسلامى، گفت: ما جنداللَّه هستيم، ما نه ايرانى هستيم و نه سورى و نه فلسطينى؛ بلكه مسلمانيم و از فرامين قرآن اطاعت مىكنيم.
سازمان جهاد اسلامى مسئوليت انفجار بمب در سفارت آمريكا را نيز كه منجر به قتل 63 نفر شده بود، بر عهده گرفته بود. اين سازمان يا حركت،خواستار آن بود كه: «تمام آمريكايىها بايد از لبنان خارج شوند. در غير اينصورت جانشان به خطر خواهد افتاد».
گويندهى تلفن، قبل از اينكه گوشى را بگذارد، افزود: «پس از انفجار بمب در سفارت آمريكا، گفتيم كه اقدامات شديدترى به عمل خواهيم آورد و حالا خواهند فهميد كه با چه كسانى طرف هستند. اكنون اِعمال زور و خشونت تنها راهى است كه براى ما مانده است».
در همان ايام، بيانيهاى از طرف سازمانى ناشناس با عنوان «جنبش آزاد انقلاب اسلامى» در بيروت منتشر شد كه ضمن برعهده گرفتن مسئوليت حملات شهادتطلبانه عليه مقرهاى آمريكايى و فرانسوى، دو شهيد اين عمليات را «ابو مازن» 26 ساله و «ابوسيجان» 24 ساله معرفى نمود و اعلام كرد كه آن دو، نه ايرانى بودند و نه سورى.
روز يكشنبه 1367/8/1 ه.ش (23اكتبر 1988م) به مناسبت پنجمين سالگرد عمليات مقر مارينز، سازمان جهاد اسلامى ضمن انتشار بيانيهاى، نام مستعارِ شهيد آن حمله را «جهاد» اعلام كرد.
روزنامه «توس» چاپ تهران، در شمارهى 12 خود در تاريخ شنبه 1377/5/17ه.ش (8 اوت 1998م) به نقل از «اينترنت» در شرح تاريخچهى حمله به سفارتخانهها و پايگاههاى آمريكا در جهان، اين گونه نوشت:
«اكتبر 1983 بيروت، انفجار يك كاميون حاوى مواد منفجره در هنگام برخورد آن با مقر تفنگداران دريايى آمريكا در بيروت، به رانندگى يكى از اعضاى حزباللَّه لبنان».
اين در حالى مطرح مىشود كه دستگاههاى اطلاعاتى غرب، هنوز به نتيجه مشخص و مطمئنى دربارهى عاملين اين حمله و هويت فرد مهاجم نرسيدهاند. جورج بال، دربارهى عاملين اين حادثه نوشته است:
«به عقيدهى محافل اطلاعاتىِ هر سه كشور آمريكا، فرانسه و اسرائيل اين عمليات تروريستى كار يك گروه متعصب افراطى شيعه از اهالى بعلبك در شرق لبنان بود كه خود را سازمان جهاد اسلامى مىناميدند و از سوى ايران حمايت مىشدند...
... واكنش ريگان بيشتر از اين جهت غير عقلانى به نظر مىرسيد كه براى اولين بار، ديگر نتوانسته بود عمل شيعيان طرفدار ايران را به عوامل كرملين نسبت دهد؛ زيرا همه مىدانستند كه ضديت آنها با شوروى، دست كمى از موضعگيرى ريگان عليه شوروى ندارد؛ ولى چون به هر حال نمىشد يكباره دست از نظريه پردازى اوليه برداشت، لذا وجود سوريه به عنوان مستمسك، مورد استفاده قرار گرفت و سخنگويان حكومت آمريكا، در تكميل اظهارات ريگان مطلب را چنين ادامه دادند كه: تروريستها هرگز نمىتوانستند مأموريت مرگ آفرين خود را بدون همدستى سوريه انجام دهند.»
نشريات غربى، روز چهارشنبه 1362/11/5 ه.ش (25 ژانويه1984م) ضمن آنكه سعى كردند انفجار مقر تفنگداران دريايى آمريكا را به گردن ايران بيندازند، نوشتند كه آمريكا به اتهام نقش ايران در حمله به مقر تفنگداران، ايران را در ليست كشورهاى تروريست قرار داده است واز اين پس هيچ شركت آمريكايى حق فروش سلاح و تجهيزات به ايران را ندارد. يكى از روزنامههاى غربى در پى اين خبر نوشت:
«از نظر ايران، اين تصميم بيشتر جنبهى سمبوليك دارد؛ چون از آغاز جنگ با عراق در سال 1359ه.ش (1980م) آمريكا از فروش تجهيزات به ايران خوددارى كرده است. در عوض آن، از سال شروع جنگ و حملهى عراق، كليهى تجهيزات نظامى مورد نياز عراق را به آن كشور روانه كرده است.»
آمريكا مىماند
روز سه شنبه 1362/9/29 ه.ش (20 دسامبر 1983م)، خبرگزارىهاى خارجى اعلام كردند كه رونالد ريگان روز سه شنبه در كنفرانس مطبوعاتى پايان سال ميلادى كه از شبكهى سراسرى تلويزيون آمريكا پخش مىشد، اطمينان داد كه نيروهاى آمريكايى تا رسيدن به اهداف خود، تا زمانى كه دولت لبنان در به انجام رسانيدن اين هدفها در تلاش است، در لبنان باقى خواهند ماند.
ريگان اهداف مذكور را، به وجود آوردن نظم در لبنان، محكم نمودن پايههاى سياسى حكومت امين جميل و همين طور خروج كليهى نيروهاى خارجى از لبنان نام برد. وى گفت كه اگر سربازان آمريكايى مورد حمله قرار بگيرند، به شدت به آتش آنها پاسخ خواهند داد.
روزنامهى «گاردين» روز سه شنبه 1362/11/4 ه.ش (24 ژانويه1984م)، از قول سازمان سيا اطلاع داد كه بر طبق آخرين اخبار رسيده،جنبشهاى افراطى شيعيان، خود را براى حملات انتحارى توسط هواپيما عليه ناوگان آمريكا مستقر در سواحل بيروت، آماده كردهاند.
در همين حال سرهنگ دوم «جونز» فرمانده نيروى دريايى آمريكا مستقر در لبنان، يك كمربند امنيتى در اطراف ناوگانش در درياى مديترانه اعلام كرده است.
براساس اين اطلاعيه، از كليهى هواپيماها و ناوها و كشتىهايى كه قصد عبور دارند، خواسته شده كه قبل از نزديك شدن به ناوگان آمريكا، با بى سيم موقعيت خود را اعلام كنند. وى گفت كه ايناقدامات در پى تهديدهايى كه عليه نيروهاى آمريكايى انجام شده، صورت گرفته است.
«رابين رايت» دربارهى اثرات انفجار مقر مارينز بر سياستهاى آمريكا مىنويسد:
«روز شنبه 1363/7/14 ه.ش (6 اكتبر 1984م) ريگان رئيس جمهورى آمريكا، در جواب نامهى «سيمون جان واندل» سرباز جوان بيست سالهى نيروى دريايى آمريكا كه در كشتى جنگى «گوام» در ساحل لبنان، نزديك بيروت خدمت مىكرد، نوشت: «ما هيچگاه آنهايى را كه براى ايجاد و حفظ يك صلح پايدار به كمك و حمايت ما اميدوارند و چشم دوختهاند، تنها نخواهيم گذاشت و حق هم نداريم آنها را تنها بگذاريم...».
ولى شبِ همان روز، سيمونِ بيست ساله، رونالد ريگان را در تلويزيون ديد كه با صدور پيامى اعلام كرد كه نيروهاى تفنگدار آمريكايى بايد از بيروت خارج شوند. اين تغيير عقيده و سياست آمريكا، به طور كامل و يا تقريباً به طور آشكار، نتيجهى وحشت ناشى از روحيهى رزمندگى مبارزان شيعه در جريان جهاد مقدسشان بود.
البته خروج نيروى دريايى آمريكا از بيروت، مبارزه عليه آمريكا را پايان نداد. رزمندگان شيعه، مرحلهى ديگرى از عمليات را شروع كردند و آن مرحله اين بود كه به جاى حمله به تاسيسات آمريكايى، به افراد و شخصيتهاى آمريكايى حمله مىكردند.
نظر امام خمينى(ره)
امام خمينى(ره)، دو هفته پس از انفجار مارينز، 1362/8/15 ه.ش، (15 نوامبر 1983م) در ديدار با وزير سپاه پاسداران و پرسنل اين وزارتخانه، ضمن انتقاد شديد از بهانه تراشىهاى آمريكا براى دخالت در كشورهاى ديگر، آنان را از بازى با آتش برحذر داشت و گفت: «اينها راه افتادهاند آمدهاند به بيروت، لبنان؛ براى اينكه ما مىخواهيم صلح در لبنان باشد! شما صلح طلب نيستيد. بر فرض اينكه باشيد، آمدن شما به چه مناسبت در كشورهاى ديگر؟ حكومتهايى كه در بعضى از اين كشورها هستند، حكومتهاى ملى نيستند؛ به ملت مربوط نيستند. اگر شما انسان بوديد و انسانيت را و امور اخلاقىاى كه در انسان و ارزشمندىهايى كه در انسان معتبر است، پيش شما هم مقدارى از آن بود، ملاحظهى حال مستمندان و ملتهاى ضعيف را مىكرديد؛ نه اينكه يك دولتى را كه برخلاف ميل يك ملتى است، سر كار آمده است، شما او را به عنوان اينكه مىخواهيم دولت را تقويت كنيم، در كشورشان به طور غصب وارد شويد. اين براى اين است كه مهذب نيستيد!انسانيت در كار نيست. قدرت هست. شاخ دارند، عقل ندارند».
همچنين امام خمينى(ره) حدود يك ماه بعد از انفجار مارينز، در تاريخ 1362/8/29 ه.ش (20 نوامبر1983م)، در سخنان خود، همهى قدرتهاى تجاوزگر از جمله آمريكا، شوروى، فرانسه و انگليس را مورد حمله قرار داده، نقش مستكبرانه و تجاوزكارانهى هر كدام از آنها در لبنان و افغانستان را مورد شماتت قرار داد و به مسلمين و مستضعفين گوشزد كرد كه تنها خودشان مىتوانند جلوى اينها را بگيرند. امام، ملت آمريكا را نيز به دليل بىتفاوتى به اين جنايات و قتلها مورد سوال قرار داد:
«گمان نمىكنم كه ملت آمريكا راضى باشند كه دولت آمريكا از هر سوراخى سرش را بيرون بياورد و جوانهاى خودشان را به كشتن بدهد و همينطور فرانسه و ساير جاها. حالا كه انگليس هم آمده است. فرانسه هم سرش را توى سرها آورده جزو خياطها شده است. آن پالان دوز را مىگفتند كه همراه خياطها مىرفت، گفتند تو كجا مىروى؟ گفت ما هم اهل بخيه هستيم! حالا اين قدرتمندهاى بزرگ كه در دنيا جمع شدهاند و مردم را دارند اذيت مىكنند،از آن طرف فرانسه هم آمده و انگلستان هم تازه آمده و خودشان را، سرشان را داخل در سرها كردهاند كه بگويند ما هم جزو بخيه زنها هستيم.
چرا وضع اين طور شده؟ مگر آنها چه بردند در اين كار؟ مگر آنها در اين جنايات چه شرافتى تهيه كردهاند؟ الان آمريكا، دولت آمريكا، دولت شوروى كه اين جنايات را مىكنند، با هم مسابقه مىكنند در جنايتكارى، در ظلم به مردم، در جنايات به مردم. مگر آنها چه بردند كه شما مىخواهيد، شما هم مىخواهيد همراه آنها باشيد؟ شما هم برويد چه بكنيد؟ بالاخره مسلمين بايد فكر بكنند. اين مسلمانها و اين اعراب كه تقريباً اكثر بسيارى از مسلمين را آنها تشكيل مىدهند و گرفتار دست اينها هستند،اينها فكر بكنند كه نبايد اين طور خودشان را دست آنها بدهند كه هر جا، الان لبنان را آن طور كردهاند. لبنانى ديگر براى كسى نمانده است. خوب، چرا اين اختلافات را شما دست بر نمىداريد تا اينكه اينها نتوانند بيايند سراغ شما و چرا بايد آنها بيايند و مردم را آن طور اذيت بدهند به اسم اينكه ما مىخواهيم اصلاح بكنيم. اين اصلاح كه نيست. شما اگر مصلح بوديد، اگر صلح طلب بوديد كه اين طور وضعتان نبود. شما صلح طلبيد و مىآييد در لبنان به اسم اينكه ما صلح طلب هستيم و مردم را ناراحت مىكنيد. شما برويد كنار، مردم كار خودشان را درست مىكنند. نمىگذاريد كه مردم اصلاح كنند كار خودشان را. هر كدامتان به يك اسمى وارد مىشويد در يك كشورى. مثلاً فرض كنيد كه روسيه وارد مىشود در افغانستان به اسم اينكه مىخواهيم اصلاح كنيم آنجا را. آمريكا و فرانسه و انگلستان و اينها وارد مىشوند در لبنان، مىخواهيم اصلاح كنيم! اين براى اين است كه مسلمانها بيدار نيستند. دولتهاى مسلمين نمىدانند چه قوهاى دستشان هست و چه جور اينها را مىتوانند از بين ببرند.»
همچنين امام خمينى(ره) در تاريخ 1362/9/16 ه.ش (7 نوامبر1983م) در سخنان مهم خويش، فشارهاى قدرتهاى غربى به خصوص آمريكا و فرانسه را بر ملت مسلمان لبنان، و همين طور تحميل نظرات و اهداف استكبارى شان بر دولت و ملت لبنان، علت مستقيم اين حوادث خوانده و به آمريكا و همدستانش فهمانده است كه ديگر دورانى كه در كشورهاى مستضعف دخالت و تجاوز كنند و عدهاى برايشان «هورا» بكشند و مبارك باد بگويند، گذشته است:
«اين قدرتهاى بزرگ هيچ وقت در فكر اين نيستند كه يك آسايشى براى ملتها باشد. شما الان ملاحظه مىكنيد كه در لبنان چه مىگذرد بر اهالى لبنان از دست همينهايى كه براى صلح آمدهاند. آمريكا و فرانسه و انگلستان و ايتاليا براى اينكه صلح را در آنجا پايدار كنند، آمدهاند و جنگ راه انداختهاند.جنگ راه انداختهاند در محلى كه اگر اينها نباشند، خود آنجا آرامش بهتر پيدا مىكند تا اينها باشند. اگر آمريكا نبود و فشار به مردم نمىآورد، آن بيچارههايى كه تحت آن همه فشار هستند، بالاخره يك كارى انجام مىدهند. منتظر نباشيد كه شما همه فشارها را بر ملتها تحميل كنيد و آنها همين طور بنشينند و به شما مبارك بگويند. البته اين انفجارات هست. تابع همان، دنبال همان است. دنبال اين هم آن بمبارانهايى كه ديديد كردند در لبنان؛ و آمريكا آنقدر در آنجا فساد كرد و عمال آمريكا كه صهيونيسم هم از آنهاست و فرانسه هم بايد كه از آنها حساب بكنيم. اينها به عنوان اينكه ما مىخواهيم صلح را در منطقه نگه داريم، آمدند،و ببينيد چهقدر فساد وارد كردهاند بر اين منطقه».
امام خمينى (ره) در ادامهى سخنان خود، با بر شمردن اين گونه حوادث، ريشههاى آن را در نقش جنايتكارانه آمريكا در منطقه دانسته و ضمن آنكه به قدرتهاى غربى گوشزد نمود كه دست از ادامهى جنايات خويش بردارند، آنها را از بيدارى ملتها ترساند و گفت: «آن قدرتهاى بزرگ هم كه شما را عمال خودشان قرار دادهاند و الان در لبنان دارند به سر مردم لبنان بىچاره آن كار را مىكنند، معذالك بايد همهشان بدانند كه مردم نمىنشينند گوش كنند تا اين كارها بشود. بالاخره اين معنايى كه در ايران پيدا شد، در جايى ديگر هم پيدا مىشود.
بايد از حالا فكر بكنند اينها. آمريكا خيال نكند كه ظلمش را دارد به مردم مىكند و آنها هم نشستهاند. آمريكا ديد كه كاخ سفيد منفجر شد. آن محل خودشان منفجر شد. همين چيزها حالا هم هست باز؛ هر چند شماها جلوگيرى بخواهيد بكنيد. مردم جانشان به لبشان رسيده است. مردم لبنان جانشان به لبشان رسيده است. مردم فلسطين جانشان به لبشان رسيده و لهذا انتحار مىكنند. اگر يك كسى جانش به لبش نرسيده باشد كه انتحار نمىكند. براى اينكه شما را از كار بيرون كند. مردم نمىتوانند تحمل بكنند. شما يك فكرى بكنيد! با زدن و با كشتن و با يغما كردن و با بمباران كردن كار درست نمىشود. بايد كنار برويد تا مردم كار خودشان را بكنند. راحت بگذاريد مردم را. بالاخره مسلمين بايد خودشان فكرى بكنند. بيدار شوند، و الا اينها (آمريكا) چاقوكش بينالملل هستند و نمىگذارند دنيا آرام باشد، مگر اينكه مردم، خودشان، مظلومين، خودشان به فكر خودشان باشند. مظلومين جهان خودشان به فكر خودشان باشند. اگر مظلومين به فكر بيفتند، دست اينها را قطع مىكنند و اميدوارم خداى تبارك و تعالى ملتهاى اسلامى را بيدار كند. ملتهاى مستضعف را بيدار كند و خودشان زندگى خودشان را اداره كنند و ممالك خودشان را اداره كنند و دست قدرتهاى بزرگ را قطع كنند.»
حضرت امام خمينى(ره) رهبر كبير انقلاب اسلامى، ضمن رد هرگونه دخالت جمهورى اسلامى ايران در انفجارات بيروت، جنايات و اعمال آمريكا در حق مظلومان لبنان را عامل اصلى اين حادثه عنوان كرد.ايشان در تاريخ 1362/11/22 ه.ش (11 فوريه 1984م) در پيامى كه به مناسبت سالگرد پيروزى انقلاب اسلامى خطاب به مردم ايران صادر كردند، در اين رابطه آوردهاند:
«در هر گوشهى جهان كه به دست مظلومان و غارت شدگان، قيام و انقلاب يا انفجارى رخ مىدهد، مقامات بلند پايه قدرتهاى جهنمى مىگويند ايران در آن دست داشته است، يا جوانهاى ايرانى اين كار را كردهاند و كاخهاى ابرقدرتها چون كاخ سفيد به دور خود ديوارهاى امنيتى مىكشند و بر فراز كشتىها و ناوهاى آنان هواپيماهاى جنگنده در حركت هستند و خداوند تعالى آرامش را از آنان سلب نموده و نصر به رعب را نصيب مجاهدان در راه خود نموده است و شايعهسازان كه به خيال خود با دروغ و نسبتهاى ناروا مىخواهند انقلاب اسلامى را تضعيف كنند، با همين شايعهها ايران و مجاهدان ايرانى را تقويت مىكنند و به دنبال آن ملتهاى زير ستم، مظلومان جهان، روحيهاى قوى پيدا مىنمايند و خداوند دين خود را با دست بد خواهان تقويت مىفرمايد.
بايد قدرتهاى جهان بدانند امروز مثل ديروز نيست كه با يك تَشَر، ملتها چون دولتها، از ميدان عقبنشينى كنند. امروز اين قدرت شيطانى آمريكا و همدستان اوست كه با يك انفجار در گوشهاى از جهان، كاخهايشان بسته مىشود و اطراف آنها ديوارهاى بتونى كشيده مىشود.
جمهورى اسلامى ايران، در عين حال كه در هيچ يك از انفجارها دست نداشته است، لكن اين هنر را كرده است؛ بتهاى عظيمِ تخيلى را شكسته و رعب و وحشت را از دل مظلومان برداشته و در دل ستمگران گذاشته است و اين خود از يك ملت بىعِده و عُدّه كافى، معجزهاى است كه به قدرت الهى تحقق يافته است.
آمريكا بايد بداند كه تصميمات عجولانه و دست و پا كردنهاى بدون سنجش كه اخيراً اعلام نمود كه ايران را در ليست كشورهاى موافق يا دخيل در اعمال تروريستى قرار داده است، گرهى را براى او باز نخواهد كرد و راه مفرّى پيش رويش نخواهد گذاشت؛ چرا كه اكنون جهان مستضعفان براىقطع يدِ ستمكاران چه به صورت قيام و چه به صورت ديگر، بسيج شدهاند و براى ايران نيز مشكلى پيش نخواهد آورد».
امام خمينى (ره) در ديدار با كميسيونهاى امور بازرگانى، ضمن اشاره به اينكه مظلومان جهان درس آزادگى و استقامت را از انقلاب اسلامى گرفتهاند، اين مسئله را كه هر جاى دنيا كارى عليه مستكبران انجام مىشود، به گردن ايران مىاندازند، مورد انتقاد قرار داد: «ايران، همهى دنيا طرفدارش هستند. ايران كارى كرده است كه مظلومهاى دنيا همه طرفدارش هستند. پس مظلومهاى دنيا، هر جا كارى مىكنند، ايران كار مىكند؟ وضع اين طورى شده كه الان براى شما همهى راديوها دست مىگيرند. يك قضيهاى... فرض كنيد كه ]در[ كويت واقع مىشود، يكى در لبنان واقع مىشود، يكى در جاى ديگر واقع مىشود، هى ايران! الان شروع كردند در خود ايران اين كار را دارند مىكنند.»
امام در جايى ديگر، فرار آمريكا از لبنان را مورد تحليل قرار داده و مسئول عواقب فجايع لبنان را خود آمريكا و سردمدارانش دانسته است.ايشان در تاريخ 1362/12/9 ه.ش (28 فوريه 1984م)، فرمودند: «امروز وضع آمريكا اين طور شده است كه از لبنان، با اينكه لبنان در دست اوست بسيارىاش، با اينكه رئيس جمهورش با اوست، با اينكه بسيارى از جبهه هايش با او هستند، همين مسلمانهاى معدود كارى كردند كه از لبنان فرار كرده؛ منتها اسمش را گذاشته است كه ما جابهجا شديم. جابهجايى اسمش را گذاشته. اين فرار است. چرا اسمش را درست نمىگوييد؟ و فرار كرده و دنبال فرارش، از خارج، توپ به روى مردم بسته است. اين از شدت عجز اين كشور است كه برود خارج و از خارج توپش را سوار كند به مردم جهان،موشكش را بفرستد طرف مردم. اين، كمال عجز است از براى او، لكن اينها با اينكه ادراك اين مطلب را كردند، به روى خودشان نمىآورند. باز هم آن حرفهاى زمان سابق را مىزنند... حالا اين مردم لبنانند كه اجازه ندادند شما در آنجا باشيد»
امام(ره) در جاى ديگر نيز هياهوى پوچ آمريكا پس از فرار از لبنان را مورد تحليل قرار داده است. ايشان در تاريخ 1362/12/14 ه.ش، (4مارس 1984م) فرمودند: «ما ديديم كه آمريكا هيچ كارى از او نمىآيد... در لبنان با اينكه يك عدهى زيادى نبودند، لبنانىها بسياريشان با خود آنها هستند، دولتشان هم كه با آنهاست، در لبنان آن طور وضع برايشان پيش آوردند كه هيچ كدامشان نماندند.فرانسه هم حالا دارد بهانه پيدا مىكند و فرار مىكند. خوب، ما اينها را مىشناسيم كه اينها هياهوشان زيادتر است؛ يعنى اصل بناى استعمار از اول اين بوده است كه با هياهو كارش را پيش ببرد. با تَشَر كارش را پيش ببرد».
نظرات شما عزیزان: